نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

نازنین زهرای ما

باز هم خدارا شکر

امروز مامان جون رفت پیش دکتر. دکتر تشخیص داد که بیماری مامان جون خطرناک نیست و باعمل خوب میشه. خدایا شکرت . داشتم از نفس می افتادم. خدایا شکرت ...
16 تير 1394

برای دلم ، بخاطر مادرم

مادرم..... بهترین همدمم .......... در این روزها خبر بیماریت دیوانه ام میکند. مگر می شود....؟؟ همیشه تو را کوه محکمی میدانستم در برابر تمام سختی ها. و حال اینگونه بی حالیت و نا امیدیت مرا تنهاترین انسان روی زمین میکند. خدایا... مگر میشود تنها امید تو باشی و نا امیدی مرا بگیرد؟؟؟؟!!!! ...................................................................................................................................................... پ ش این شبها: اگر ...... بریدی اگر....... نشستی اگر .........شکستی تورا به حرمت مولایمان قسم یادت نرود. حتی...
16 تير 1394

نقاشی دایی حسین و چراغ راهنمایی

دختر گلم دیروز این نقاشی و کشیدی. خودت میگی اون آقای سمت چپ دایی حسینه که داره با گوشیش از چراغ راهنمایی عکس میگیره. اون ماشین دومیه از سمت چپ هم ماشینشه. الآن که داری نگاه میکنی نقاشی و داری بهم میگی چرا خورشیدم اومده پایین؟؟!!!!!!!! ...
27 ارديبهشت 1394

اولین ها

سلام دختر نازم امروز صبح که رفتم کتابخانه کارت عضویت کتابخانه ی شما هم صادر شده بود. این اولین کارت شخصی تو هست. کللللللللللللللللللی ذوق کردم. آخه این اولین باره که تورو مستقل میبینم. امروز هم وقتی اومدم مهدکودک دنبالت خانم معلمت بهم یه کاردستی داد که هنر دست خودت بود. این کاردستی هم اولین کاردستی تو هست. اینجا که کاردستی رو دیدم میخواستم فقط بگیرمت و محکم بچسبونمت به قلبم و یه بوس خیلی خیلی محکمت کنم. ...
22 ارديبهشت 1394

التماس دعا

سلام امروز روز پدر بود ، خیلی خوبه که روز پدر و مادر هست تا ما یادمون نره چطوری بزرگ شدیم. امشب پدر بزرگ نازنین زهرای عزیزم برای چندمین بار بیمارستان بستری شد. برای وصف بعضی صحنه ها فقط میشه یه چیزی گفت :                           (( خیلی سخته )) و بعد اشک ریخت. من ممطمئنم وقتی کسی از ته دل واسه کس دیگه دعا کنه برآورده میشه. حالا اومدم که ازتون بخوام فقط واسم یک کلمه نظر بگذارید. فقط میخوام  وقتی واسه خوب شدن آقاجون علامه ی نازنین زهرا دعا میکنم با تمام وجود بگید : ((     آمین ...
12 ارديبهشت 1394

بابایی روزت مبارک

کودکی، دخترکی موقع خواب ، سخت پاپیچ پدر بود و از او میپرسید : زندگی چیست؟ پدرش از سر بی صبری گفت : زندگی یعنی عشق .... دخترک با سر پرشوری گفت : عشق را معنی کن؟؟ !!!! پدرش داد جواب: بوسه ی گرم تو بر گونه ی من دخترک خنده برآورد ز شوق گونه های پدرش را بوسید زان سپس گفت : پدرم... عشق اگر بوسه بُود بوسه هایم همه تقدیم تو باد ....! ...
11 ارديبهشت 1394

این روزها با تو

این روزها با تو که هستم بزرگترین حسی که بهم دست میده آرامش هست. تو همیشه همراه منی. تو کارهای خونه اکثرا کمکم میکنی بیشتر اوقات شستن ظرفهای کوچیک با تو هست بعضی وقتها میبینی خیلی جارو میزنم خودت کمکم میکنی  ، توی درست کردن بعضی غذاها هم کمکم میکنی و دلت میخواد بدونی توی غذاهای مختلف چی می ریزم.تو مرتب کردن خونه پا به پای من راه میای. توی دستمال کشیدن هم همینطور، حتی یکی ، دو بار جوراب بابایی هم شستی و بابا سعید حسابی ذوقت کرد. با داداشی هم خیلی موقع ها سعی میکنی که بازی کنی تا سرگرم بشه. بعضی وقتها ازم میخوای خاطرات بچگیمو بگم منم واست میگم و میرم توی دوران شیرین کودکی که خیلی دلتنگش هستم. عاشق نقاشی هستی از هر فرصتی واسه نقاشی کشیدن ...
9 ارديبهشت 1394