نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

نازنین زهرای ما

شیطنت های تو

1392/2/16 19:22
نویسنده : زهره
524 بازدید
اشتراک گذاری

امروز واسه به روز کردن وبلاگت طبق روال همیشه کامپیوترم و برداشتم و گذاشتم توی ماشین اومدم خونه مامان جون تا با اینترنت پر سرعت دایی حسین بتونم آپ دیت کنم. آخه دایی حسین وقتی میره لپ تاپش هم میبره مجبورم کامپیوتر خودم و بردارم بیارم.موقعی که کامپیوترو گذاشتم روی میز دایی حسین دیدم خیلی صدا میاد. یه دفعه دیدم یه خودکار از کیس اومد بیرون. خودکار و برداشتم و گفتم شاید اشتباه میکنم خودکار روی میز بوده نه توی کیس کامپیوتر.وقتی کامپیوتر و روشن کردم دیدم نه واقعا صدای کیس کامپیوتر عوض شده کامپیوتر و خاموش کردم و کیس و باز کردم دیدم به به...

کامپیوتر خونه ما شده محل قایم کردن گنج های نازنین زهرا . دو ، سه تا از وسایلی که خیلی دوست داشتی و یه مدت گم شده بود و قایم کرده بودی داخل کیس کامپیوترتعجب خدارو شکر که همشون ریزه میزه بودند و کامپیوتر و نسوزونده بودند.

* در عوض دیشب یه شیرین کاری کردی که خیلی به دل من و باباسعید نشست بابا سعید خسته از سر کار اومده بود داشتم واسش شام میاوردم  یه دفعه با ناز بهش گفتی :( باباسعید)

همیشه بهش میگفتی باباهیچوقت اسم سعید رو نمیگفتی یعنی اصلا بلد نبودی بگی. خیلی اینکارت به دلمون نشست. اسم منم بعضی وقتها میگی البته به جای "ز" میگی "ل"

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان محمد صدرا
15 اردیبهشت 92 16:34
نکنه کیس کامپیوتر ما هم ..... اخه خیلی صدا میده ! باید به آچارهامون سر بزنم
مامان نازنین زهرا
16 اردیبهشت 92 2:29
ای شیطون بلا . یعنی این نی نی خوشکلا خدای خرابکارین. خدا حفظش کنه
بهاره مامان الینا
16 اردیبهشت 92 8:08
خدا دختر شیطونت رو حفظ کنه از بابت تبریک تولد الینا هم ممنون دو دوست دارم با شما دوست بشم .
مامان زهرا
16 اردیبهشت 92 12:05
ای دخمل بلا
الناز مامان بنیا
16 اردیبهشت 92 15:03
افرین که یاد گرفتی میکی بابا سعید
مامانی آرتین شیطون بلا
19 اردیبهشت 92 0:11
سلام عزیزم. روز شما هم مبارک. ببخشید دیر جواب دادم آخه این روزا درس میخونم زیاد سراغ اینترنت نمیام. ای دختر شیطون بلابلابلا
دایی حسین
25 اردیبهشت 92 13:02
پیچای پشت کیس رو جا گذاشتی یادت باشه هرموقع اومدی وبلاگ نازنین رو آپ کنی ورشون داری
الناز مامان بنیا
25 اردیبهشت 92 14:40
ای جان با این شیطنت تو
مامان نازی و یاسی
5 خرداد 92 0:54
گل خاله از بس نمکی و نازه به قول نازی از بس شیطونه
مامان کارن
29 خرداد 92 0:50
با موهای کوتاه خیلی خوشگل شدی خانم نازنین زهرا. از آشنایی با شما خیلی خوشبختم و خوشحالم میشم باز هم به ما سر بزنین.
مامان کارن
29 خرداد 92 0:50
با موهای کوتاه خیلی خوشگل شدی خانم نازنین زهرا. از آشنایی با شما خیلی خوشبختم و خوشحالم میشم باز هم به ما سر بزنین.
مامان نازی و یاسی
2 تیر 92 1:55
نیستید خانمی دلمون براتون تنگ شده هر جا یید شاد و سلامت باشید
عمه ی آتنا
5 تیر 92 7:59
سلام سلام میشه به وبلاگم بیای؟ آتنا توی جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده میشه لطف کنی بهش رای بدی؟ یه دنیا ممنون
نازنین مریم
7 تیر 92 15:28
چون یکی از راهای زمینه سازی برای فرج آقا و مولایمان حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) تربیت فرزندان شایسته ، و آماده کردن آنها برای یاری حضرت است.مطلبی در این باره گذاشتم.
مامان نازنین زهرا و یاسمین
13 تیر 92 18:52
سلام دوستم مبارک باشه انشالله دوران بارداری خوب و راحتی داشته باشی میدونی اگه به خدوم بود بعد که نازی 3 سالش شد اقدام میکردم اما خدا خواست و من باردار شدم الان واقعا روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم هم نازنین خیلی خانم تر شده با حس مسولیتی که یه بچه کوچکتر از خودش تو خونه براش به وجود آورده هم خیلی خوشحاله خواهر داره و با هم بازی میکنند تو این زمانم که بیشتر از دوتا بچه کمتر کسی میخواد پشت سر هم باشن با هم بزرگ میشن یکبار سختی میکشه آدمه حالا حساب کن 4 ساله باشه بچه آدم بخواد دوباره بچه بیاره اندام آدم دوباره خراب بشه بشور بسابا تموم نشده شروع بشه پس پشت هم باشه یک باره اما خیلی مواظب دخملی باش اولویت اولت اون باشه تا هیچ کمبود محبتی رو حس نکنه الان تا نی نی نیومده تا میتونی بهش حس مادری تو نشون بده چه کلامی چه رفتاری خلاصه مبارک باشه ما خیلی بهم شبیهیم و خیلی خوشحالم دوستی مثل شما دارم برای کارهای خونه هم برنامه ریزی کن من شبها تا دو ساعت شده که نی نی ها خوابن دارم خونه رو مرتب میکنم سختی هاشم شیرینه
مامان نازنین زهرا و یاسمین
15 تیر 92 0:35
گلم سلام خوشحالم تونستم کمی آرومت کنم منم خودم دقیا توی بارداریم مورد ترحم همه قرار میگرفتم منزوی شده بودم اما خانمهای مسن تحسینم میکردند چون یه چیزی میدونستن الان واقعا راضیم به خدا هر لحظه هر جا باشم همه بهم غبطه میخورن میگن ماها که بین بچه هامون فاصله زیاده اشتباه کردیم و حقیقته من حس میکنم خدا خیلییییییییییی ما و امثال ما که بچه هاشون فاصله سنی کم داشتن رو دوست داشته و نعمت رو بهون تموم کرده خخدا رو شکر کن و به ترحما بی تفاوت باش اینقدر من شنیدم و میشنوم و برام بی اهمیته که خدا میدونه مهم خودت و شوهرت و بچه هاتون هستید راستی از الان سعی کن دخملی رو به باباش عادت بده که یهو با اومدن نی نی اذیت نشه چون ناخواسته مجبوری چند وقت اول تا زندگی ات رو روال بیافته بیشتر به کوچیکه برسی مثلا غذا خوردن و بازی کردن و دستشویی اگه از پوشک میگیریش روزی شده نیم ساعت یک ساعت بده باباش ببرش پارک که به خودتم بتونی برسی نیاز به انرژی و توان زیادی داری انشالله خدا برات بهترینها رو رقم بزنه دوستم
مه سو
16 تیر 92 18:57
الهیییییییی...چه شیطون شده دخملی... مامانی...ختم گروهی قرآن گذاشتم برای ماه رمضان...دوس داشتین سر بزنین زود به وبلاگم.... پست (دست نیاز) زود بیاین تا جدول ها پر نشدن... دخترک رو از طرف من ببوسین