نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

نازنین زهرای ما

دومین بهار زیبای ما با تو

1392/2/9 16:05
نویسنده : زهره
497 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  همه ی زندگیم. خیلی دلم واسه نوشتن توی وبلاگ تنگ شده بود. من ننوشتم اما هیچ کدوم از دوستای وبلاگیمون هم نیومدند سراغی از من و تو بگیرند . اشکال نداره اینم رسم دنیاست دیگه....

کلی حرف واسه گفتن دارم. خیلی اتفاقا تا حالا افتاده که بهت نگفتم اول اینکه بالاخره تونستیم بریم و عکس آتلیه ازت بگیریم اینم عکسها:

عکس خونه مامان جون

 

*******************

عکس خونه مادر جون

********************

عکس خونه خودمون

********************

عکس خونه مامان جون

البته کیفیت عکسها خیلی از اینها بالا تره اما برای اینکه بتونم نشون بدم توی وبلاگت کیفیتش و پایین آوردم. دومین اتفاق مهم هم دومین عیدی بود که کنار تو نو گل نو شکفته باغ زندگیمون بودیم و خیلی خوب بود. سال تحویل خونه مادر جون بودیم کلی عیدی گیرت اومد بعدش هم خونه مامان جون و مامان بزرگ من رفتیم و اونجا هم کلی پول پارو کردی. تنها سوتی که توی ایام عید میدادی این بود که عیدی ها رو وقتی میگرفتی پرت میکردی اینور و اونور منم طی عملیات های غیبی با چه زحمتی یواشکی پولهاتو بر میداشتم.

سومین خبر خیلی خیلی خوب این بود که خدا تو روز تولدم  15 فروردین بهترین هدیه رو بهم داد. من دارم عمه میشم. خیلی خوشحال شدم هم گریه میکردم هم میخندیدم . خیلی حس خوبی بود. ایشالله که نینی دایی علی و خاله زهرا ( زن دایی علی ) سالم و سلامت نه ماه و طی کنه و بیاد بپره تو بغل یه دونه عمه ی گلشزبان .

چهارمین خبر خوش هم اینه که بالاخره قضیه خونه دار شدن ما داره به یه جاهایی میرسه داریم اقدام میکنیم واسه خونه ساختن. همش دست خداست بیا تا از خدا بخوایم کمکمون کنه و ما رو هم مثل خیلی از خونواده های دیگه صاحب خونه کنه.

این خبرای مهم بود خبرهای ریزه کاری مربوط به تو هم زیاد دارم. اکثر کلمه هارو خیلی خوب میگی. تقریبا هر روز واست کتاب میخونم خیلی علاقه داری. دارم سعی میکنم رنگها رو هم بهت یاد بدم از رنگ قرمز شروع کردم.  یواش یواش هم میخوام از پوشک بگیرمت. اما تو خیلی همکاری نمیکنی. باید سعی کنی کمکم کنی . یاد گرفتی صندلی عقب ماشین هم خودت بشینی و خودت و سرگرم کنی. تقریبا همه چیز داره درموردت خوب پیش میره. یه چیز خیلی عجیبی هم که درون خودت داری اینه که خیلی از مردها میترسی . از این رفتارت نگرانم. از یه مشاور پرسیدم میگفت باید تو جمع مردونه ببرمت . آخه مامانی من جمع مردونه واسه تو فسقلی از کجا پیدا کنم؟؟؟

جدیدا دندونهای نیش پایینت هم داره در میاد واسه همین بد اخلاقی اما من با تمام این بد اخلاقیهات عاشقتم.

سال نو مبارک نازنینم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

نازنین زهرا
3 اردیبهشت 92 21:35
خدا حفظش کنه نازنینت رو چه عکسای قشنگی
مامان محمد صدرا
4 اردیبهشت 92 15:09
خدا حفظ کنه نازنینت رو ! برای مستقل شدنش یه کم زوده اذیتش نکن !
مریم مامان پندار
4 اردیبهشت 92 22:00
سلام گلم دلم تنگ شده بود براتون ماشالله به این دختر گل خدا حفظش کنه مبارک باشه اقدام برای خونه ساختن الهی دندوناش هم راحت در بیان و مشکلی نداشته باشه
منا مامان یسنا
7 اردیبهشت 92 16:31
سلام به دوعزیزم نازنین زهرا ومامانش.خوبید؟چه خبرا؟ماشاالله چقدر نازی شما عزیزم.
مامان نازنین زهرا
7 اردیبهشت 92 17:33
سلام . ماشاءالله ماشاءالله به این کوچولوی خوشگل. مامان نازنین زهرا میگما چقدر این دوتا ووروجکای ما وجه تشابه دارن. خدا حفظشون کنه ان شاءالله . عزیزم با اجازه ت لینکت کردم
مامان نازی و یاسی
8 اردیبهشت 92 15:21