با دوماه تاخیر
بالاخره بعد از دو ماه تونستم آپ بشم. دلم واسه وبلاگ تنگ شده بود. تو این مدت اتفاقای مختلفی باعث شد که نتونم آپ کنم اولین و مهم ترین علتش فوت پدر بزرگم بود که واقعا غم بزرگی و به دل هممون وارد کرد . روزهای تولد نازنین زهرا پدر بزرگم زمین گیر شد بیچاره مامانم یه پاش پیش من بود یه پاش پیش پدر بزرگم. روزهای سختی بود 5 روز بعد از تولد نازنین زهرا من و دخترم رفتیم پیش پدر بزرگم وقتی نازنین زهرا رو دید خیلی ذوقش میکرد با وجود اینکه مریض بود بهم میگفت بیدارش کنم تا در گوشش اذون بگه. اما هیچوقت نشد . چندین بار پیش میومد که میرفتیم پیشش با وجود اینکه خواب بود با لبخند بیدار میشد تا نازنین زهرا رو ببینه. اما متاسفانه از پیشمون پر کشید و مارو تنها گذاشت...
علتهای دیگه هم سرعت افتضاح اینترنت بود که نمیتونستم توی وبلاگ وارد بشم. الآن هم با سیستم داداشم دارم آپ میکنم. خلاصه که بالاخره با دردسرهای مختلف اومدم و آپ شدم.
نازنین زهرای کوچولوی من الآن 3 ماه و28 روزشه و دو روز دیگه وارد چهار ماه میشه واقعا شیرین و دوست داشتنی شده.حرکتهاش بیشتر شده صداهاش زیاد شده. بعضی وقتها خونه رو با آوازاش میزاره روی سرش. پارسال ایام محرم بود که فهمیدم باردارم و نازنین زهرا رو نذر حضرت علی اصغر کردم امسال هم نذرم و ادا کردم .
ایشالله همیشه همه ی نی نی های دنیا سالم و سلامت باشند.