نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

نازنین زهرای ما

روز جهانی کودک

سلام گل همیشه بهارمامان ، بالاخره با کلی تاخیر الآن اجازه پیدا کردم عکس های اردوی روز جهانی کودک و برات بگذارم: تمامی اعضای کلاستون( کلاس مهربانی) : سلفی داداشی با دوستای شما: دوست صمیمی شما مریم خانم: تغذیه خوردن شما کنار دوستاتون: و این هم نقاشی شما به مناسبت روز کودک: و این هم حضور شما و گل دادنتون به سالمندان: پ.ن : دختر گلم راستش و بخوای من اعتقاد دارم روز کودک متعلق به همه هست چون تمام ما آدم ها یک کودک درون داریم که بیشترین شادی ها رو برامون رقم میزنه. و هممون عاشق کودک درونمون هستیم اما هرکس به نسبت خودش جلوی خیلی از رفتا...
9 آبان 1395

مادر دختری

یکی از لذت های دختر داشتن اینه که توی یه عروسی لباست با لباس دخملت ست باشه. امشب قراره این لذت و با هم تجربه کنیم ...
1 مهر 1395

اولین سروده ی تو

در حال نقاشی کشیدن بودی که دیدم داری یه شعر زمزمه میکنی دقت که کردم دیدم این شعر از خودت گفتی . و این است اولین سروده ی تو: سلام سلام مداد آبی پر رنگ میخوام باهات بکشم نقاشی های قشنگ هروقت تموم شدهمه نقاشی هام تورو میذارم سر جات فردا که از خواب پاشدم من میکشم نقاشی هات ...
15 شهريور 1395

تولد 5 سالگی

پرنسس کوچولی خونه ی ما 5 ساله شد...... باورم نمیشه انقدر زود بزرگ شدی عشقم. این هم عکس مهمونهای عزیز و مهربون و دوست داشتنیمون:             امسال اولین سالی بود که تمام اعضای خانوادم کنارم بودند بخاطر همین خیلی خیلی خیلی بهم خوش گذشت . خدایا شکرت............   ...
22 مرداد 1395

سفر به کرمان

دختر کوچولوم سلام: کم کم داره تاریخ آپ کردن هام دیر دیر میشه چون واقعا نمیتونم جلوی گذر زمان و بگیرم چندین روز هست که میخوام بنویسم اما نمیتونم. الآن هم خودت رفتی حمام که اجازه آپ کردن اومد دستم. این پست میخوام از خاطره سفر به کرمان برات بگم. کرمان شهر پدر توست یعنی پدرت اونجا به دنیا اومده و بزرگ شده من و بابایی چندین سال بود که میخواستیم شما رو به اونجا ببریم که از نزدیک با اون شهر آشنا بشید اما مشکلات زندگی این اجازه رو به ما نمیداد. خلاصه که در تاریخ 22 تیر ما همراه خانواده ی بابا سعید به غیر از عمه سمیه راهی کرمان شدیم. این سفرو بیشتر از همه بخاطر بابایی و به اصرار من انجام دادیم چون احساس میکردم با این کار شاد میشه و روحیه ش ع...
1 مرداد 1395

نقاشی خانه آترمینالی

این اثر هنری خودته دختر خوشکلم یک خانه آپارتمانی یا به قول خودت آترمینالی. با وجود اینکه یک سخنران حرفه ای هستی نمیدونم چرا به خونه آپارتمانی میگی آترمینالی . اما راستش و بخوای کلی ذوقت میکنم وقتی میگی میفهمم هنوز دخمل کوچولومی و بزرگ نشدی ...
22 ارديبهشت 1395

اولین زیارت امام رضا

بالاخره امام رضا مارو به حرمش راه داد و راهی شدیم .راه خیلی طولانی و خسته کننده بود اما باهم خاله بازی میکردیم و دکتر بازی و بیشتر از همه خمیر بازی: توی راه کمی تب کردی اما خدا رو شکر به خیر گذشت و دکتر رفتیم و دکتر گفت خدا رو شکر مشکلی نیست. بعد از دو روز با سختی ها ی زیاد رسیدیم به حریم حضرت سلطان: توی این عکس خیلی معصوم شدی اما در کل حسابی با داداشی آتیش میسوزوندید. و این هم عکسی که یادگاری از اولین سفر زیارتیتون گرفتیم: به امید هر ساله بودن آمین   ...
18 ارديبهشت 1395

سال نو مبارک

سلام دختر قشنگم عیدت مبارک. این روزها انقدر درگیر زندگی و شیطنت شما و خستگی خودم هستم که واقعا وقت نمیکنم که بیام سراغ کامپیوتر الآن هم از وقت خوابم گذشتم و مدام خوابم میبره. دختر نازم خدارو شکر حالا هممون سالم و سلامت کنار هم زندگی عاشقانمان را ادامه میدیم. کلی عکس هست که نتونستم از اون روزها بگذارم و حالا طبق معمول میخوام جبران کنم: شب تولد بابا سعید: عکس های باغ وحش شیراز:     آتش چهار شنبه سوری بهار نارنج های خونه مامان جون خانه را خالی کردم برای خونه تکونی اما نازنین خانم و داداشش همه جای خونه میدویدند اینم که میبینی تصویر موهاته د...
17 فروردين 1395
1