نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

نازنین زهرای ما

تولدت مبارک

1391/5/21 17:39
نویسنده : زهره
592 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته کوچولو ی ما

 

 

یک سال گذشت و نام مقدس مادر به من داده شد و هنوز باورم نمیشه که خدا گل به این قشنگی و بهمون هدیه داده.

امروز روز توست روزی که باید بخاطرش هزار بار و هزار سال پیش خدا سجده ی شکر به جا بیاریم. امروز تو وارد دنیای ما شدی. دنیایی که باید تا آخر عمرت باهاش کنار بیای. یا بجنگی با سرنوشتت یا بسازی. نمیدونم قراره چجوری توی این دنیا باشی؟ بزرگ که بشی چجور آدمی توی این دنیا میشی؟ اما هر چی هستی و هرچی باشی بدون همیشه یه تکیه گاه محکم ، یه عاشق واقعی هست که برای خوشبختیت همیشه پیش خدا دعا میکنه.

میخوام درمورد این یه سال بشینم و باهات حرف بزنم:ِ

شب اول تولدت از شدت خوشحالی با وجود اینکه از چند شب قبل درست نخوابیده بودم اصلا خوابم نبرد و توی بیمارستان فکر کنم از همه مریضها سرحال تر من بودم. بابات هم دست کمی از من نداشت اصلا خونه نرفت با وجود اینکه اجازه نداشت بیاد بخش زنان تو بیمارستان وایساده بود و هی بهم اس ام اس میداد که چی شده؟ الآن چیکار میکنه و کلی ازت تعریف میکرد. گه گداری هم به بهانه های مختلف یه چیزی میاورد و به مامانم میگفت همینجوری دارید میاید نازنین هم بیارید که یه نگاهیش بکنم. فردای روز تولدت مرخص شدم و وارد خونه مون شدیم. خیلی واسم جالب بود وقتی از خونه میرفتم بیمارستان یک نفر بودم حالا تو هم باهام داری میای خونه. اما روزهای بعدش کم کم اوضاع داشت سخت میشد پدر بزرگم دائم حالش بد میشد و مامانم و خبر میدادند که بیاد بالای سرش اونم یه پاش پیش من بود و یه پاش اونجا . بابا سعید هم یه مدت بخاطر مریضی آقا جون مجبور شد ازمون دور بشه. توی این جریانات من پدر بزرگم و از دست دادم اما خدارو شکر آقا جون تو خوب خوب شد و اومد پیشمون. روزها میگذشت و تو هر روز شیرین تر و دلنشین تر از همیشه میشدی تنها مشکلی که داشتی این بود که ظریف و ریزه میزه بودی یعنی الآن هم هستی. توی این یک سال همه چیز خوب پیش رفت  تا اینکه یه دفعه جمعه 16 تیر از صبح شروع کردی به گریه کردن هرکاری میکردیم آروم نمیگرفتی نمیفهمیدیم چته تا شب که دیدیم سرت و روی گردنت کج میکنی. اصلا نمیتونستی گردنت و بچرخونی. ساعت 10 شب بردیمت دکتر ، دکتر تعجب کرده بود اصلا نمیدونست چته میگفت این اتفاق اصلا نباید واسه نوزاد بیفته فقط مخصوص بزرگسالاست مشکلت جدیه قرص دیازپام بزرگسالان دادت و گفت اگه تا 2 ، 3 روز دیگه خوب نشی مشکلت خیلی جدیه. هر روز یه دکتر متخصص میبردیمت تا اینکه روز 18 تیر( به قول بابا سعید روز شوم) رسید. رفتیم پیش بهترین دکتر شهرمون ( به گفته دیگرون) گفت باید بلا فاصله بری سی تی اسکن از این سر شهر رفتیم اون سر شهر واسه سی تی اسکن نمیدونی چقدر اشک ریختیم و گریه کردیم تا اینکه پرستار سی تی اسکن اجازه داد بری تو. سخت ترین لحظه زندگیم بعد از دنیا اومدنت وقتی بود که سر کوچولوتو گذاشتم داخل دستگاه و برای اینکه آروم بشی و بذاری عکس از سرت بگیریم با گریه لبخند میزدم و واست آهنگ نازنین زهرا رو میخوندم . خلاصه که بعد از تمام این اتفاقا دکتر با بی رحمی تموم بهمون گفت که تو تا چند سال یا اگه شانس بیاریم تا چند ماه دیگه همینجوری میمونی. علت این اتفاق هم معلوم نیست!!!! ( نمیدونم چرا دلش

 به حالمون نسوخت تو پاره ی تنمون بودی) فامیل میگفتند علتش فقط گرفتگی هست و چند تا دستورالعمل ساده گفتند و منم مو به مو همشو اجرا کردم تا اینکه چند روز بعد با همین درمانهای خونگی خوب خوب شدی. این اتفاقا خیلی سخت بود یک هفته کامل شاید یک ساعت هم نتونستم بخوابم اما با این وجود بعضی چیزهای مثبت داشت اولیش اینکه فهمیدیم واسه بعضی از افراد فامیل چقدر عزیز هستیم و خودمون خبر نداشتیم. دوم اینکه هرچقدر هم که اذیتمون کنی بازم واسه سلامتیت خدارو شکر کنیم . سوم هم اینکه بدونیم تو خیلی مسائل تجربه از علم بهتره...

دختر عزیزتر از جانم. میدونم که خوب میدونی چقدر واسمون عزیزی. یه جورایی شاید خیلی بیشتر از هر بچه ای واسه پدر مادرش. نمیدونم تا چند سال دیگه میتونم واست مادری کنم شیشه عمر هرکسی دست خداست. ولی دلم میخواد بدونی همونطوریکه من سعی میکنم واست بهترین مادر باشم و بابات سعی میکنه واست بهترین پدر باشه تو هم قول بدی واسمون بهترین باشی چون فقط بهترین حق توئه.

دوستت دارم

تولدت مبارک

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان زهره
22 مرداد 91 16:49
خیلی دلم گرفت چرا هیشکی نمیاد تبریک بگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الهه رادین
22 مرداد 91 17:16
فدات بشم خاله جووووووووون......تولدت مبارررررررک ایشالا 120 ساله بشی و مامانت اون موقع هم واست تولد بگیرههههههه ...ایشالا همیشه سلامت باشی فرشته کوچولو
الهه رادین
22 مرداد 91 17:18
مامان زهره جون خبر نداشتیم وگرنه زودتر میومدیم آخه من هی میام هی میام شما دیر آپ میکنی ....ایشالا هیچ وقت دلت نگیرهههه
الهه رادین
22 مرداد 91 17:20
الهی بمیرم که اینقده زجر کشیدین و لی خدارو شکر که ختم به خیر شده..... امان از بعضی دکترهاااااا
الهه رادین
22 مرداد 91 17:22
توی این عکسشم مثل فرشته هاست خیلی نازه
مریم مامان پندار
22 مرداد 91 23:30
مبارک باشه عزیزم تولدت . ان شالله سالم و سرحال در کنار مامان بابای گلت همیشه زندگی خوبی داشته باشی
لیلی سا
23 مرداد 91 3:01
عزیز دلمممممممممممممممممم....جیگر من...تولدش مبارک باشه.......انشالله سالم و سلامت باشه.... چقدر ناراحت شدم بخاطر گرفتگی گردنش...دلیلش چی بوده؟! عصب یا عضله!؟؟!!! معلوم نشد؟! اصلا چرا بچه اینجوری شد؟!!!! خدا رو شکر الان خوب و سلامته موش موشی...چه عکس نمکیییییییی....زهره جونم ببوسش زیاد... آره عزیزم من فیس بوق هم هستم!!!! چهار سال هست....توی پیج عاطفه هم ادد هستم....
lمامان چند فرشته
23 مرداد 91 3:48
سلام زهره جون تولد وجودی که از وجود خود ادمه بهترین هدیه و جاودانه ترین خاطره برای هر مادریه!الهی سالیان سال سایه پر مهرتون چتری بشه بر سر نازنین زهرا جون
مامان امیر علی
23 مرداد 91 17:33
عزیزه دله خاله تولدت مبارک.خیلی ناراحت شدم برای اون اتفاقه که افتاده برای دخترت.برای همین یه مدت نبودی. بهت سر میزدم.میدیدم نیسی میرفتم. حالا خدا رو شکر که زود خوب شده.خدا رو شکر
مامان یسنا گلی
24 مرداد 91 10:06
تولدت مبارک عزیزم.ببخشید که دیر اومدم.آخه از دست دخمل گلم نت اومدنم هم کم شده. بازم تولدت را بهت تبریک میگم عسیسممممممممم.امیدوارم همیشه شاد و سرحال باشی.
ناهید مامان فاطمه گلی
24 مرداد 91 15:05
سلام زهره خانم خوبید نازنین زهرای خاله خوبه قربونش برم ممنون که بهم سرزدید عزیزم براتون خصوصی دارم
❤مامان آزی❤
24 مرداد 91 17:05
___________________-------- _________________.-'.....&.....'-. ________________\.................../ _______________:.....o.....o........; ______________(.........(_............) _______________:.....................: ________________/......__........\ _________________`-._____.-'شاد باشي مهربون ___________________\`"""`'/ __________________\......,...../ _________________\_|\/\/\/..__/ ________________(___|\/\/\//.___) __________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت ___________________)_ |_ (__ ________________(_____|_____) ............ *•~-.¸,.-~* آپ کردم *•~-.¸,.-~*...........
مامان نازنین زهرا
25 مرداد 91 12:58
سلام گلم تولدت مبارک به خدا حدود یک هفته میشه وقت نکردم بیام توی نی نی وبلاگ شرمنده انشالله تا صد و بیست سال آینده هر دفعه میام تولدش رو تبریک میگم بازم ببخشید و هزار تا آرزوی قشنگ برای نازنین زهرای شیرین
عمه زینب و عمو سجاد
4 شهریور 91 19:43
واقعا روزای سختی بود و به همه ما سخت گذشت اما خدا رو شکر همه چی خوب پیش رفتراستی تولدشم یکی از بهترین تولدایی بود که تئ عمرم رفتم .نازنین جونم تولدت مبارک قدر مامان بابا به این گلی رو بدون عزیزم
مامان هانیه
8 شهریور 91 13:16
سلام هزار ماشاالله به نازنین زهرا خدا رو شکر به خیر گذشت راستی تولدشم مبارک ان شاالله هزار ساله بشه
خاله جون
4 مهر 91 15:43
اي جوووون ماشالا دوست داريد يه آلبوم از عكساي شنگ جوجوتون داشته باشيد؟ به وبلاگ من سر بزنيد
بابای مهرسا
15 مهر 91 0:29
سلام تولد تولد تولدت مبارک امیدوارم همیشه همیشه شاد باشید
بابای مهرسا
15 مهر 91 0:30
شرمنده که غیبت داشتم مشکل نت داشتم
پرهام
25 دی 91 16:35
سلام مامانی ___$$$$$$$$______$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ______$$$$$$$$$$$$$$$$$ ________$$$$$$$$$$$$$ ___________$$$$$$$ _____________$$$ ______________$