نمایش روز درخت کاری درمدرسه
دو سه روز قبل از روز درختکاری یه فکری به ذهنم رسیده بود که هرجوری شده شما رو توی فعالیت های مدرسه شرکت بدم. توی فکر انجام یه تئاتر بودم . با مامان دوستت فاطمه درموردش حرف زدم. اونم گفت که بریم و با معاون پرورشی این موضوع و مطرح کنیم . منم سریع ماشین و روشن کردم و مامان دوستت و سوار کردیم و راهی مدرسه شدیم. وقتی موضوع و با معاون پرورشی تون خانم روستا مطرح کردیم از اون استقبال کرد. همون روز نمایشنامه شو نوشتم و به مامان دو تا از دوستان فاطمه و ستایش زنگ زدم و بهشون گفتم. اونا هم قبول کردند که توی این نمایش باشند. فاطمه نقش دختر ، ستایش نقش مادر و شما هم نقش درخت . علت اینکه به شما نقش درخت و دادم اول این بود که اون روز، درختکاری بود و میخواستم برای آموزش دادن به بقیه بچه های مدرسه توی این تئاتر یه ماکت درخت هم درست کنم. دوم هم این بود که چون تاحالا توی مدرسه تئاتری اجرا نشده بود میخواستم اول نمایش با جو مدرسه و نمایش خو بگیری و بعد نقشت و با آرامش اجرا کنی و چه خوش درخشیدی توی نقشت.
اونقدر این نمایش معاون پرورشی و مدیر مدرسه رو به وجد آورد که ازمون خواهش کردند که فردا ی همون روز در بازدید رئیس اداره منابع طبیعی از مدرسه این نمایش رو جلوی ایشون هم اجرا کنید. این دو روز واقعا عالی و شاد بود و به من و تو خیلی خوش گذشت و خدارو بابت این روزهای خوب سپاسگذارم.
پ ن : نمیخوام واسه من و بابا بهترین باشی ، نمیخوام توی کلاس و مدرسه بهترین باشی ، ولی ازت خواهش میکنم بهترین خودت باش. فقط بخاطر : خودت.........